در بینش و نگرش قرآن همواره غیر از عامل سخن از چیزی است که به عنوان منشا از آن یاد می شود. منشا چیزیی مانند سببیت است که در فقه از آن سخن به میان می آید. در هر جرم و جنایتی عامل و سببی حضور دارد. عامل کسی است که خود مستقیم به ارتکاب بزه و جرم اقدام می کند و سبب آن است که در پس پرده نشسته و دستور می دهد.
توحید افعالی به ما می فهماند که خداوند در پس هر رویداد و رخدادی است و این که اراده و مشیت الهی همواره به عنوان سبب اصلی نقش مهم و اساسی را ایفا می کند. هر چند که از باب این که ان الله یابی ان تجری الامور الا باسبابها؛ خداوند ابا می ورزد که امور هستی جز از طریق سبب های طولی انجام شود، به نقش حساس سبب های طولی توجه می دهد و برای هر رخدادی اسباب طولی قرار داده است. به این معنا که شفا و درمان از خداست و اوست که در اصل درمان می کند و یا بیماری می دهد؛ با این همه این درمان و شفا را از طریق دارو و پزشک انجام می دهد.
در بینش توحیدی محض قرآنی حتی ابلیس و شیاطین به عنوان عوامل و اسباب طولی همان نقش و کاری را که در مشیت و اراده اوست انجام می دهند و هیچ کس از قدرت و ملک الهی بیرون نیست و کاری بدون اذن و مشیت او انجام نمی دهد.
از سوی دیگر در بینش قرآنی ابلیس به عنوان دشمن آشکار و عدو مبین معرفی می شود که در هر کار پست و پلیدی نقش بازی می کند و در مسیر گمراهی آدم و بشر گام بر می دارد و چون دشمن قسم خورده بشریت است برای رسیدن به این مقصد از هیچ کوششی دریغ نمی ورزد.
در داستان موسی و خضر می بینیم که هنگامی که موسی همراه یوشع بن نون یعنی همان همراه خویش به کناره دریا ( مجمع البحرین ) می رسد، همراه وی ماهی که خوراک و توشه راهشان است را فراموش می کند. هنگامی آن را به یاد می آورد می گوید: این ابلیس بود که موجب شد تا من فراموش کنم و توشه راه را بردارم.
در داستان درگیری موسی و قبطی نیز همین مساله رخ می دهد و موسی (ع) هنگامی که برای رهایی بنی اسرائیلی وارد معرکه درگیری می شود و با مشتی محکم به طرف می کوبد و او را نقش بر زمین می کند و جانش را می گیرد، می گوید: ان هذا من عمل الشیطان ؛ این کار شیطانی یا کار شیطان بود. این ابلیس است که وی را به این جنایت کشانده و چنین بزهی از وی ظهور می کند.
در همه مواردی که مشکلی برای انسان پدیدار می شود ، دست های جنایت کار شیطان و ابلیس را می توان در آن جا دید و ردگیری کرد. ابلیس به عنوان دشمن سوگند خورده انسان هرگز آرام نمی گیرد تا انسان به آسایش و آرامش برسد. از این رو بزهی نیست که وسوسه های شیطان در آن جا حضور و نقش جدی نداشته باشد.
این گونه است که هر کسی عملی ناپسند و زشت انجام می دهد و یا بزهی را مرتکب می شود ، آن را به شیطان و وسوسه های آن و به سخن دیگر به سببیت او نسبت می دهد.
در داستان نمایشی دایی جان ناپلئون، دایی جان هر توطئه ای را به انگلیس نسبت می دهد. می دانیم که این روباه پیر مکار در چند سده نقش مهمی در سیاست های جهانی داشته است. هر جا مشکل و مساله ای برای ملت ها پیش می آمد می توانستی دست های نابکار و پلید انگلیس را شناسایی و ردگیری کنی. این همان چیزی بود که دایی جان ناپلئون همواره از آن شکایت و گلایه داشت و می نالید هر چند که دوره اقتدار این روباه پیر به سر آمده بود ولی خاطرات شیطنت های دایمی روباه پیر انگلیس هنوز در ذهن این بشر نفوذ داشته است.
در زمانه ما، این نقش را شیطان بزرگ به عهده گرفته است. امام خمینی (ره) از ام الفساد سخن می گفت. کشوری که جز توطئه علیه ملت ها و چپاول ثروت ایشان کاری نمی کند. در این زمان است که هر اقدام ضد منافع ملت ها را می توان به آمریکا جنایتکار این جرثومه فساد نسبت داد. انگشت اتهام همواره به سوی آمریکا اشاره دارد.
البته این توهم توطئه نیست و یا نسبتی ناروا به موجودی پست؛ زیرا گاه کسانی کاری انجام می دهند و آن را به یک جنایتکار و یا بزهکار معروف نسبت می دهند تا به این وسیله از شر کار خویش در امان باشند و آن بزهکار نیز آن را می پذیرد که چون آب از سر گذشت یک من و یا دو من آن توفیری ندارد و فرقی نمی کند. اما این مساله بر خلاف آن چه برخی گفته و یا می گویند توهم نیست بلکه دلایل و شواهد بسیاری است که دست آمریکا در آن به عیان مشهود است.
یکی از دلایل آن است که آمریکا در منطقه شکست خورده است واین شکست را از وحدت ملت و امت اسلام دارد. از این رو به فکر تفرقه بیانداز و حکومت کن افتاده است. ایجاد جنگ های طائفه ای و فرقه ای در دستور کار منطقه قرار گرفته است. در لبنان و عربستان و پاکستان و حتی ایران تلاش های صورت گرفته و می گیرد.
دیگر آن گروه القاعده هر چند چهره تکفیری و وهابی دارد ولی ساخته و پرداخته آمریکاست. این ابزاری است که دشمنان برای کوبیدن مردمان از درون انتخاب کرده اند. امیرمومنان (ع) می فرمود که امت اسلام را نمی توان از بیرون شکست داد ولی از درون می توان این کار را به سادگی انجام داد؛ چنان که این کار را کردند و موجبات شکست دولت اسلامی علوی و حسنی (علیهم السلام ) را فراهم آوردند. پیش از این نیز در زمان پیامبر و اوایل خلافت ابوبکر چنین کردند و با مسلمیه کذاب دین جدید ساختند و مردمان رابه جان هم انداختند.
اکنون نیز با انفجار مساجد و عتبات عالیات و آستانه های پر خیر و برکت امامان (ع) می کوشند تا جنگ فرقه ای را دامن زنند.
تجهیز دولت فرقه ای لبنان و یا ایجاد جنگ در میان فلسطینان و یا میان آنان و لبنانی ها و یا در عراق میان کرد و عرب و یا سنی و شیعی عملی است که شیطان بزرگ انجام می دهد.
در سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی هوشیار ملت ها امری لازم و ضروری است تا شیطان بزرگ آمریکا از این توطئه ها سر بلند بیرون نیاید. ملت ها و امت اسلام با وحدت و یک دلی و همراهی هم می توانند آمریکا را شکست داده و از منطقه بیرون رانند. به امید آن روز